زندگی فرصت بس کوتاهیست تا بدانیم که مرگ آخرین نقطه پرواز پرستو ها نیست مرگ هم حادثه است مثل افتادن برگ که بدانیم پس از خواب زمستانی خاک نفس سبزبهاری جاریست

اگه کسی دیوونت بود ، بازیش نده اگه عاشقت بود ، دوستش داشته باش اگه دوست داشت ، بهش علاقه نشون بده اگه بهت علاقه داشت ، فقط بهش لبخند بزن اینطوری همیشه یه پله ازش عقبتری اگه یه روزی خسته بشه و یه پله بیادعقب تازه میشه مثل تو

کسی در باد می خواند تو را تا اوج می خواهم برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم د لم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم ----------

برای عشق تمنا کن ولی خار نشو، برای عشق قبول کن ولی غرورت رو از دست نده، برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو، برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه، برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن، برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر، برای عشق وصال کن ولی فرار نکن، برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن...

آن گاه که عشق زمینی را تجربه می کردم ، دلم چیزی فراتر می خواست . خط بطلان بر تمام آن ها کشیدم و دل در گرو عشق تو سپردم . نوری از عشق تو مرا در گرفت . چه عشقی و چه حلاوتی ، چه نعمتی . . . خداوندا ! عشقت را از من دریغ نکن . (آمین) دکتر شریعتی

دنیا این جوریه دیگه: اگه گریه کنی میگن کم آوردی ، اگه بخندی میگن دیوونست ، اگه دل ببندی تنهات میزارن ، اگه عاشق بشی دلتو میشکنن ، با این حال باید لحظه ای را گریست ، دمی را خندید ، ساعتی را دل بست و عمری عاشقانه زیست.

پاشو برو عکستو بردار بیار ، دارم ورق بازی میکنم ، تک دلم گم شده

می دونستی گاهی اشک از از لبخند با ارزشتره ، چون لبخند را به هر کسی میتونی هدیه کنی ، اما اشک را فقط واسه کسی میریزی  که نمی خوای از دستش بدی.

اگه مثل اشک توی چشام باشی ، واسه همیشه داشتنت هیچ وقت گریه نمی کنم.

سیگار با اینکه میدونه آخرش لهش میکنی تا آخر باهات میمونه

خیلی بی فرهنگی و بیشعوری                 در جامعه امروز  بیداد میکنه !!!!!

- سلام یه کاری دارم که می خام واسم انجام بدی اینجا هوا ابریه امشب ماه معلوم نیست میشه امشب تو آسمون باشی آخه ماه تر از تو پیدا نکردم.

2- تست معرفت شناسی :

اگه دوستم داری یک جوک بفرست .

اگه عاشقمی به من زنگ بزن .

اگه برات مهمم یک زنگ بزن .

اگه دوست داری هم دیگرو ببینیم یه sms   خالی بفرست .

اگه از من خوشت نمی یاد هیچ کدوم از این کارهارو نکن.

3- برو به جهنم.

.

.

..

...

......

........

....

.

.چون فقط تو می تونی جهنم رو بهشت کنی.

4- گر چه از دوری این فاصله ها مأ یوسم از همین فاصله دور تو را می بوسم.................

5- چشماتو دایورت کردی رو دلم هیچی نگفتم  حداقل از رو ویبره درش بیار تا اینقدر دلم رو نلرزونی ....

6- اگه بگی دیگه دوستم نداری جوجه می شم می رم توی باغچه اینقدر جیک جیک میکنم تا پیشی بیاد منو بخوره.

7- خوشبخت ترین پسر کسی هست که اولین عشق یه دختر باشه و خوشبخترین دختر کسی هست که آخرین عشق یه پسر باشه.!.

8- مردها مثل جای پارک (پارکینگ) هستن خوبشون که قبلا اشغال شده بقیشون که مونده یا کوچیک هست یا جلو در مردم هست.

9- می گن خدا ابر رو به گریه در میاره تا گل بخنده پس هر وقت بارون اومد یادت نره بخندی.

10- گر با غم دوریت نسازم چه کنم / با یاد تو گر عشق نبازم چه کنم / چون در نظرم فقط توی ماییه ناز / گر من به تو ای دوست ننازم چه کنم.

11- میدونی چرا بعضی شبها زود صبح می شه؟؟؟؟؟؟ چون خورشید هم دلش برای چشمای تو تنگ میشه.

12- همیشه تصور کن توی یه دنیای شیشه ای زندگی میکنی پس مراقب باش به طرف کسی سنگ نندازی چون اول دنیای خودتو می شکنی.

13- عشق خام میگه: چون به تو نیاز دارم دوستت دارم ، عشق پخته می گه : چون دوستت دارم بهت نیاز دارم.

14- نانوا هم جوش شیرین

می زند..

.........

............

.........

.....

....

..... بی چاره فرهاد!!!!!!!!!

15- مهم نیست که قشنگ باشی قشنگ اینه که مهم باشی حتی برای یه نفر...........

16- عشق ورزیدن خطاست حاصلش دیوانگی ست عشق ها بازیچه اند عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند عشق کو ؟! عاشق کجاست ؟! معشوق کیست؟

آرزویم این است نرود اشک در چشم توهرگزمگرازشوق زیاد. نرود لبخند ازعمق نگاهت هرگز . و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی ، عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد ، و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد

فرشته ای از سنگ پرسید : چرا مانند خاک از خدا نمی خواهی که از تو انسان بسازد ؟ سنگ تبسمی کرد و گفت : هنوز آنقدر سخت نشده ام که مستحق چنین خواسته ای باشم

جرج آلن : اگر کسی را دوست داری، به او بگو. زیرا قلبها معمولاً با کلماتی که ناگفته میمانند، میشکنند

بودن را اندیشه کرده ایم اما چگونه بودن را نه، و آنان که بر آگاهی خویش باور دارند می دانند که چگونه باید بود. اگر بدانید که همه چیز در دگرگونی است به هیچ چیز دل نمی بندید

مواظب افکارت باش آنها تبدیل به کلمات می شوند. مواظب کلماتت باش آنها اعمالت می شوند. مواظب اعمالت باش آنها عاداتت می شوند. مواظب عاداتت باش آنها شخصیتت می شوند. مواظب شخصیتت باش آن سرنوشتت می شود

متین ترین کلمه "عشــق" است جذاب ترین کلمه "آشنایی" است پاکــترین کلمه "وجـــدان" است تلختـــرین کلمه "جدایـــی" است زشــترین کلمه "خیانــت" است سـخت ترین کلمه "تنهایی"است بد ترین کلمه "بی وفایی " است

هفت شهر عشق شهر اول : نگاه و دلربایی شهردوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه،فکر،جدایی شهر پنجم : بی وفایی شهر ششم : دوری و بی اعتنایی شهر هفتم : اشک،آه،تنهایی

ب.ظ): دل آدمها مثل یک جزیره دور افتادست ،اینکه کی واسه اولین بار پا به جزیره میزاره مهم نیست مهم اون کسیه که هیچوقت جزیره را ترک نکن

من برای سال ها مینویسم ...... سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند....... افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود...... همیشه یکی بود یکی نبود

رابطه دوستی خوب مثل رابطه دست وچشم می مونه وقتی دستت زخمی میشه چشمت گریه می کنه ووقتی چشمت گریه میکنه.....دستت گریه رو پاک میکنه

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد

زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم

لحظات را طی کردیم تا به خوشبختی برسیم اما وقتی بهش رسیدیم فهمیدیم خوشبختی همان لحظات بود.

پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی

کاش در دنیا ۳ چیز نبود : ۱-عشق ۲-غرور ۳-دروغ آن وقت انسان مجبور نبود به خاطر عشق از روی غرور , دروغ بگوید

اولین قانون عشقی نیوتن: عشق نه به وجود میاد و نه از بین میره. تنها می تونه از یک دوست دختر/پسر به یک دوست دختر/پسر دیگه تغییر ماهیت بده

اولین قانون عشقی نیوتن: عشق نه به وجود میاد و نه از بین میره. تنها می تونه از یک دوست دختر/پسر به یک دوست دختر/پسر دیگه تغییر ماهیت بده

عزیزم با من باش و از وجود من به زندگیت گرما و صمیمیت ببخش و سرمای سخت زندگیت را با اعتماد به من از بین ببر ، << ایران رادیاتور

به رابطه ی دو تا چشم دقت کردی ؟؟ با هم باز میشن - با هم بسته میشن - با هم میخندن - با هم گریه میکنن - با هم میچرخن . جالب اینجاس که هیچکدوم هم اون یکی رو نمیبینه . دوستی یعنی این !!!! حالا دقت کردی این دو تا چشم فقط زمانی که یه دختر جلوشون ظاهر میشه یکیشون بسته میشه و اون یکی باز میمونه (چشمک) . نتیجه گیری اخلاقی : دختر حتی بهترین و محکم ت

 

هر وقت خواستی بدونی کسی دوستت داره تو چشماش زول بزن تا عشق رو تو چشماش ببینی اگه نگات کرد عاشقته . اگه خجالت کشید بدون برات میمیره . اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر بدون بدونه تو میمیره و اگر هم خندید بدون اصلا دوست نداره اینم ایدیشه

برای شکستن من یه اخم کافیه ... نیازی به فریادت نیست واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه ... نیازی به قهر نیست برای مردنم حرف رفتنت کافیه ... نیازی به انجامش نیست

کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

خداوند به هر پرندهای دانه ای میدهد، ولی آن را داخل لانه اش نمیاندازد

از خدا پرسیدم چی دوست داری ؟ گفت : سخاوت . دیوانه گفت: حماقت . غم گفت: ملامت . کوه گفت: صلابت . معشوق گفت : نگاهت . فدای تو که گفتی : رفاقت

زندگی

زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم

7city

هفت شهر عشق شهر اول : نگاه و دلربایی شهردوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه،فکر،جدایی شهر پنجم : بی وفایی شهر ششم : دوری و بی اعتنایی شهر هفتم : اشک،آه،تنهایی

azemat

حوه تفکر ما نه  تنها بر اوضاع و احوال شخصی ما که  بر اذهان همه  انسانها در سراسر جهان  تاثیر میگذارد .

 ویکتور هوگو:عقیده  ای که بر لاذهان توده  مردم جای گیرد و زمان  ابرازش فرا برسدچنان  نیرومند است که حتی اگر تمام ارتشهای جهان  متفق شوند یارای مقابله  با ان را ندارند.

دو تفاوت اساسی اشخاص برجسته با مردم  عادی :به  دلیل وسعت نگرش کل سیستم  را در نظر دارند و به  یگانگی و عملکرد ان  در هماهنگی میاندیشند .

دومین  تفاوت در نظر داشتن تاثیر دراز مدت عملکرددر وضعیت  آینده شرکت  است .

درد و رنج هر فرد در یک  گوشه  از جهان درد و رنج  بشریت  است . 

همه  مردم  شایستگی نثار کردن  عشق را دارند . 

مهاتما گاندی : از گناه  بیزار باش اما گناهکار را دوست  داشته  باش

آنچه  باید هر انسانی به  انسان دیگر ارزانی داردعشق است و دیگر هیچ .

موفقیت قریحه ای طبیعی و ذاتی استو شخص موفق نیازی به جست و جوی آن ندارد . 

اگر با اطمینان در مسیر اهداف خود پیش بروی هرجا که  بروی شادمانی در پی تو می آید .

از ابراز عقیده  تنها نتیجه  ای حاصل نمیشود آنچه  موجب تغییر میشود تعهد و عمل به آن  است .

تحقق بخشیدن  به  آرزوهایتان  دو شرط دارد :اول آنکه  هر آنچه را میوخواهید در پر ده خیال مجسم  کنید و دوم انکه مشکلات و موانع را به فرصتهایی تبدیل کنیدو در راه حصول آن  هر تلاشی را به  جان بخرید .

اهمیت  تعهد در عمل تا به  اندازه ای است که  اگر فرد نسبت به کم اهمیت ترین مشکل اجتماع خودش قدم کوچکی برداردبهتر از ان  است که  نسبت به بزرگترن مشکل بشری فقط ابراز عقیده  کند  اگر عقاید با تعهد و عمل نیامیزند پوچ  و بی معنی خواهند بود. 

انسان  متعالی کسی است که  نسبت به سخنان خود متعهد باشد . افرادی که کلامشان  با اعمالشان مطابقت نداردمجبورند واقعیت ها را تحریف کنند و در بعضی مواردبه  مبالغه و گزافه  گویی بپردازند.

آنچه  در اندیشه  شماست چندان  اهمیتی ندارد مهم عملی است که انجام  میدهید .

شما حاصل لقاح  اسپرم  برنده  با یک  تخمک هستید .

اصل کلی حیات :برای برآوردن آرزوهایتان باید در دنیای درون به جست و جو بپردازید .

فقط کافی است به آنچه در آرزویش هستیداعتقاد داشته  باشید و خود را سزاوار آن  بدانید .

تفکر ما بر مبنای تصاویری شکل میگیرد که در ذهن مجسم میکنیم و کلمات در آن  نقشی ندارند . تصویر ذهنی همانند یک  تجربه  به مغز سپرده  میشود. فراموش نکنید که  شما مسئول باورها و معتقدات خود هستید . برای هر گونه  تغییری باید نخست از تصاویر ذهننی شروع  کنید . قوه  تخیل باورهای را تحقق میبخشد . سالهای زندگی نمایانگر کهولت  نیست بکه فرسودگی ظاهری حاصل نگرش منفی و احساس بی ثمر بودن است . هر تصویری را که  بر ذهن آورید در کامپیوتر مغزتان به  عنوان یک واقعیتذخیره  میشود و سپس شما بر اسا آن  واقعیت عمل میکنید.

شخصیت کنونی شما بر حسب انتخاب و گزینش خودتان شکل گرفته است .

اوضاع و احوال زندگی هرکس نمایانگر طرز فکر اوست .

زندگی محصول تفکر و اندیشه ماست . همه  چیز به  نگرش ها و باورهای شما بستگی دارد .

هیچکس نمیتواند شما را آلت دست  کند مگر با رضایت  خودتان.

قبول مسئولیت اگرچه  ناگوار است اما نیروی محرکه  ای تس که  توانایی بهبود شرایط را در انسان پدید می آورد . زندگی شما بازتاب ذهنیات شماست و میزان توانایی های روحی تان را آشکار میکند . بیشتر غم و اندوه ما از این  سرچشمه میگیرد که میل داریم همیشه اوضاع و احوال بر وفق مرادمان باشد و همه  به  خواستمان  رفتار کنند.

از کوزه  همان  برون ترواد که  در اوست . احساسات و هیجانات منفی ناشی از یک  اندیشه ناصواب است . اگر افکار منفی برذهن حاکم  باشد آندروفین بیماری زا و اگر اندیشه مثبت و هماهنگ بر ذهن مستولی شود اندروفین شفابخش ترشح  میشود.

به  سوی شادمانی راهی نیست شادمانی خود راه  است .

شما مسئول احساسات و هیجانات خود هستید .

آدمی اگر در باطن  شاد و سرخوش باشددر ناگوارترین شرایط شادمانی خود را حفظ میکنداما اگر در درون  غمگین  باشدشادترین موقعیتعها هم تغییری در روحیه  او به وجود نمی آورد .

اگر در جست و جوی عشق و محبت باشیم شاهد خواهیم  بودکه  مرموزانه از چنگمان میگریزد . اگر در تکاپوی به  دست  اوردن شادی و شادمانی باشیم موذیانه از دستمان  فرار میکند. اما زمانی که  به  تندرستی عشق و شادمانی در اعماق قلب و ذهن خود دست یابیم دیگر راهی برای گریز ندارد . آنگاه  ناظر تغییرات شگفت انگیزی در زندگیمان خواهیم  بود .

بخشودن  بزرگترین  مولد انرژی جهان  است . نثار عشق به  کسانی که رفتاری شایسته  دارند خوش اخلاق و شیک پوش و وظیفه  شناسند آزمایش عمق عشق در قلب شما نیست . در پس هر حادثه  ای تقدیری و فرصتی نهفته  است پس به  جای انکه ناراحت و پریشان  شوید خود را تسلیم کنید بکوشید تا فرصتها را دریابید و از موانع بگذرید .

اگر خواهان رابطه  متعادلی با دیگران  هستید نباید انتظار داشته  باشیدانها مطابق میل شما رفتار کنند.برای جلوگیری از آلت دست  شدن با خونسردی به  لبخندی اکتفا کنید و از محل دور شوید . با چنین تفکری در میابید که دیگر برخورد و کشمکش جایی در زندگی شما نخواهد داشت . یکی از زیباترین  اصول حیات بازتاب رفتار انسانهاست . هر انچه را بکارید همان  را درو خواهید کرد .

بران بران  قایقت را نرم و سبک در مسیر اب باشور و شادی با خوشحالی و شادمانی که  زندگی رویایی بیش نیست . قایق خود را برانید نه  قایق همسایه  را

اگر برای رسیدن  به مقصد خود مصرانه  درو با فشار در تلاش هستید با اراده  جهانی از در مخالفت برآمده  اید و در نتیجه حتی موجب به  تعویق انداختن کارها میشوید .

همه  چیز در دنیا کامل و بی عیب است . جهان  سرای کامل و تمام عیاری است .

در حیطه  ایثار جمع اوری و ذخیره دارایی مفهومی ندارد . تملک گرایی و مال اندوزی تصاحب ان  نیست بلکه به  تصاحب در آمدن  آن  است .قانون طبیعیت چنین  است که هر چه  دارایی بیشتری داشته باشید بیشتر به  جانب ان  کشیده  میشوید و هرچه تملک گرا باشید خود را بی نیاز تر احساسا میکنید .

تعیین  و پیگیری اهداف کار پسندیده ای است به  شرط آن  که  در عشق ان گرفتار نشوید .

مزلو میگوید : انان که  پیوسته  در تلاشند تا به  اهداف بالتری دست یابند عموما" انگیزه ای جز کمبود ندارند .

همه چیز و همه  کس دستخوش تغیر و تحول میشوند .هدفتان را با مشورت ندای باطن تعیین کنید و بگذارید تا تصویر آن  بر پهنه ضمیر باطنتان  نقش بنددانگاه شاهد خواهید بود که ناخود آگاه  در جهت آرزوهایتان کشیده  میشوید .

برای انکه  انسان  کارآمدی باشید و از تمام توانایی های خود بهره گیرید فقط کافی است تصمیم  بگیرید . یک شخصیت سالم در همه جنبه  های زندگیش توانایی مرموزی در خلاقیت دارد .

مشخصات یک  شخصیت  سالم  :

در درجه  اول همه  چیز زندگی را دوست  دارد و اماده  انجام دادن هر کاری است . او مشتاق زندگی است و هر انچه که  بتواند از زندگی طلب میکند . از آه  و ناله  و گله  و شکایت ونق زدن و افسوس خوردن خبری نیست. همیشه  خوشنود و خرسند بوده و در آرزومندی به  سر نمیبرد . به  سادگی با شرایط روزگار سازگار است و توانایی عجیبی در پذیرفتن و لذت بردن  از همه  چیز را دارد.تمام لحظات  حال را زندگی میکند و از آن  لذت  میبرد . او دوستدار زندگی است . فردی سالک و جستجوگر است . شخصیتی با کنش کامل از اینکه رویدادهای گذشته  زندگیش موفق نبوده احساس گناه  نمیکند او پذیرفته  است که انسان  جایز الخطا ست .

سعی میکند از تکرار رفتاری که اورا از سازنده  بودن  باز میدارد پرهیز کند . از قید و اجبارهای گذشته  ازاد است . او با چشم  سوم خود که  در باطنش نهفته  استبه  خوبی مشاهده  میکند که  پ=شیمان  شدن از رویدادهای گشته نه  تنها چیزی را عوض نمیکند بلکه موجب میشودکه  تصویری که  شخص از خود بر ذهنش داردضعیف و ناتوان و فرسوده جلوه  کند .

هرگز نگران  و مضطرب نیست. هرگز الت دست و قربانی احساسات و هیجانات منفی نمیشود.. او بیشتر به  زمان  حال می اندیشد او این  توانایی را دارد که  به  جای گذشته و یا اینده فقط در زمان حال زندگی کند . هرگاه ازآینده  سخن به  میان می آید منتظر میماند تا اینده از راه  برسدو به  اکنون بدل شودتا آن را تجربه  کند . آزادی عمل خود را در برابر توقعات دیگران ارج  مینهد به  استقلال در محیط زندگی خود شدیدا"نیازمند است و برای پاسداری از زندگی شخصی اش تلاش فراوان میکند و گهگاهی خلوت گزینی و تنهایی اختیار میکند . برای دنیای درون  خود ارزش بسیاری قائل است . در برابر آزادی عمل در زندگیش بسیار سرسخت و مصر است .

شخصیت  سالم  هرگز جویای تائید و تحسین  دیگران  نیست . به  طور شگفت انگیزی مستقل از عقاید دیگران عمل میکند.بسیار ساده  و صادق و بی تکلف است . به  ارامی با اداب و رسوم  کلیشه  ای مخالفت میکند .شخصی متکی به  خود است و حتی حاضر یست معیارهای فرهنگی را بدون چون و چرا بپذیرد . او میداند که  کجا بخندد و کجا بخنداند . همیشه  میخندد و شیفته  ان  است که به  طریقی خنده  به  لب دیگران  آورد . اصولا به  مردم  نمیخندد بلکه  با رمدم  میخندد . ستایشگر طبیعت و شیفته  آن  است . به  انچه دیگران درباره  اش فکر میکنند اعتنایی نمیکند . با دقت به  رفتار دیگران توجه  میکند. عدم اشفتگی در برابر مسائل موجب میشودکه  این  شخص موانعی را پشت سر بگذارد که  برای بسیاری از مرم برطرف نشدنی است . به  هیچ وجه  در مشاجره  بی حاصل دخالت نمیکند . شخصیت سالم در مقابل تفاوتهای ظاهری انسان  ها نابینا است . او خویشتن  دوست است . گفتارش طفره  امیز و دوپهلو نیست و خود را در پس نقاب ها و نقشهای اجتماعی پنهان  نمیکند زیرا دروغ و تحریف واقعیتها را تنها خود فریبی میداند .

یک شخصی سالم لزومی نمیبیند که همه  رویدادهای زندگیش را با دیگران در میان  بگذارد . او این  حق را برای دیگران قائل است که خودشان در مورد زندگیشان تصمیم بگیرند. وقت خود را صرف ارزیابی زندگی مردم  نمیکند . به  اعتقاد او مردان  عمل به کار و تلاش مشغولندو خرده  گیران تنها نظاره گرند و به  سرزنش و ملامت بسنده  میکنند. شخصیت سالم هرکگاری را با شیوه ماهرانه و خاص خود انجام  میدهد و خلاقیت و ابتکار ار با آن  می آمیزد . شخصیتهای سالم بدون  استثنا مبتکر و بدعتگرند . داشتن  انرژی سرشار و قابل ملاحظه از ویژگیهای شخصیت  سالم  است . شور زندگی در وجودش موج  میزند . نیرویش از حد طبیعی بیشتر نیست بلکه این  عشق و اشتیاق است که  انرژی پر غلیانی را در اومتمرکز میکند .  ساعات کمی را به  خواب اختصاص میدهد و مفهوم خستگی و بی حوصلگی و کسالت را نمیفهمد . مجموعه  رویدادهای زندگیش حامل احساسات  و اندیشه  ها و تلاش ها و فرصت هاست . الگوی شخصیت سالم جسورانه و بی پروا و در جست و جوی حقیقت است . پیوسته  میکوشد که  بیشتر بداند . همیشه  دانش پژوه  است نه  یک  استاد . از شکست نمیترسد بلکه  به  استقبال آن  میرود . او برای ارضای تمایلات درونی خود تلاش میکند . او قادر است که  احساسات مخرب را دفع کند و به  عکس به  هیجانات سازنده سرعت بخشد . مردم  را همانطوری که  هستند میپذیرد . ساده  و بیریاست و هرگز تلاش نمیکند مردم  را تحت تاثیر خود قرار دهد . معیارهای اخلاقی او تابع شرایط محیط نیست و دوستی اش حد و مرزی نمیشناسد . او خود را متعلق به  همه جامعه بشری میداند . شخصیت سالم در پی شادمانی نیست بلکه  به راستی زندگی میکند و شادمانی پاداش اوست.

رقص زندگی تنها نتیجه  یک اندیشه  است . در دنیای اندیشه میتوانید همه چیز باشید  هرکاری بکنید و به  هرجایی بروید . اندیشه یک  انرژی بیکران و پایدار است .

نمیتوان برای روح اندیشه  و الوهیت و احساس و سنی قائل شد . کالبد انسان پیر و فرسوده  میشودو میمیرد اما فکر که  منشا ان ابدیت است پس اززوال جسم مادی به  ابدیت باز میگردد و به  حیات خود ادامه  میدهد . ما در دنیای ارتعاشات زندگی میکنیم . هر زمان که  به اندیشه خود که به  خرد و حکمت الهی متصل است رو آوریم و از این قالب فیزیکی و حواس مادی فراتر رویم به  هوش و خرد بیکران در پس هرچیز پی میبریم

باید از قالب فیزیکی خود فراتر روید از موانع بگذرید و در سطحی ژرف تر به  خرد و شعور لایتناهی بنگرید . ذهنی که به  افق های تازه  ای وارد شود دیگر هرگز به  بعد اولیه خود باز نخواهد گشت . بینش آزادی عمل شگرفی را پدید می آورد . هنگامی که  به خرد و فرزانگی برتر می پیوندید معرف شما صلح و صفا و آرامش درونی است نه  پول و ثروت و شغل و جنسیت . در عال هوشیاری خود پرستی و منیت را واژگون خواهید کرد . نسیان  میتواند نشانه  بصیرت کامل باشدزیرا انسان بصیر رویدادهای گذشته  را به  کلی از دست  رفته تلقی میکند و چنان با اوقات حال درگیر است که  در ذهنش فضایی برای اندیشیدن به  وقایع  گذشته  باقی نمیماند . در عال رویا و پس از مرگ جا و مکان مفهومی ندارد .ابعاد مختلف زندگی انسان به نردبانی که سه پله دارد شبیه  است . :پله پایینی نردبان مرحله  خواب و رویا پله دوم جهان فیزیکی و پله  سوم عالم پس از مرگ  است . یکی از جالبترین پدیده هایی که  انسان در عالم رویا با ان روبه  روست پدیده  ملتحم شدن  است . بالاترین سطح بصیرت زمانی است که آدمی دو پدیده کاملا متفاوت را در وجود خود حس کند . یک شخصیت عالی و معنوی با سرچشمه عشق و خرد و انرژی لایتناهی در ارتباط است و به  همین  دلیل با حضور خود در هر جمعی تاثیری شگرف بر حال و هوای مجلس پدید می آورد .

با اتصال به نیروی معنوی تنها در مسیر نیکدلی  خیرخواهی مشارکت هماهنگی عفو و گذشت گام بر می دارید و خود بخشی از الوهیت جهان و قدیسیت الهی میشوید .     

 

پائولو کوئلیو

سلام امروز براتون چندتا جمله از کتاب پائولو کوئلیو انتخاب کردم . امیدوارم به دردتون بخوره ....

 

شما وقتی ارزش مرا درک خواهی کرد که مرا از دست داده و مجددا به دست آوری ....

 

بسیاری از اوقات باید به زمان فرصت داد . دفعات دیگر باید آستینها را بالا زده و موقعیت را برطرف نمود . در این مورد هیچ چیز بدتر از تاخیر و دیرکرد نیست ...

 

خیابانهای بسیاری را بپیما

 به خانه بازگرد

و به همه چیز به گونه ای دیگر بنگر که گوئی اولین بار است ....

 

هیچ سعادت و نیک بختی در داشتن و گرفتن وجود ندارد ، نکته ی مهم در ارائه دادن  نهفته است .

 

 استعداد در انزوا شکوفا شده و شخصیت در رودخانه ی زندگی .

توانگران چگونه می اندیشند

تغییر عادت منفی به مثبت

در آمریکا در انبار کالایی، کارگر بی سوادی کار می کرد. او موظف بود تعداد کالای داخل هر گونی را شمارش کرده و درصورت صحیح بودن مقدار آن، روی گونی بنویسد* All Correct* و چون این کارگر بی سواد بود و طرز نوشتن این کلمه را بلد نبود با استفاده از صدای اول کلمه ها، علامتی روی گونی ها می گذاشت به این صورت که به جای* All * از * O * و به جای * Correct * از * K * استفاده می کرد و به جای کلمه ی* All Correct* روی گونی ها می نوشت * O.K * استفاده از کلمه ی * O.K * به تدریج همه گیر شده و امروزه مردم سراسر دنیا، این اصطلاح را به خوبی می شناسند و به کار می برند.

کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.

اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم. فکر می کنید چرا حضرت محمد می فرمایند: *فرزندان خود را به نام های نیک خطاب کنید.*

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (روی خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نیروی مثبت و سازنده به افراد هدیه می دهیم.

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم: خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید؛ بگوییم: شاد باشید

به جای دستت درد نکنه؛ بگوییم: ممنون از محبتت- سپاس

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم: از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید ممنونم

به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد

به جای گرفتارم؛ بگوییم: ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم: راست می گی؟ راستی؟

به جای خدا بد نده؛ بگوییم: خدا سلامتی بده

به جای قابل نداره؛ بگوییم: هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم: با تجربه

به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم: مگه مسئله ای داری؟

به جای فقیر هستم؛‌بگوییم: ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم؛ بگوییم:‌ خوب هستم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم: مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم: مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم: خیلی راحت نبود

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم: یادت باشه

به جای داد نزن؛‌بگوییم: آرام باش

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌بگوییم:‌من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم: شما را در شادی ها ببینم

شما هم می‌تونید به این لیست مواردی رو اضافه کنید و برای دیگران بفرستید....

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌بینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:

*چه قدر چاق شدی*، *چه قدر لاغر شدی*، *چه قدر خسته به نظر می‌آیی*، *چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟*، *چرا ریشت را بلند کردی؟*، *چرا توهمی؟*، *چرا رنگت پریده؟*، *چرا تلفن نکردی، چرا حال مرا نپرسیدی؟* و ...

بهتر است بگوییم: *سلام به روی ماهت، چه قدر خوشحال شدم تو را دیدم*، البته اگر مصر باشیم که حتماً دربارة همدیگر اظهار نظر کنیم، وگرنه می‌شود که دربارة موضوعات مشترک صحبت کنیم

صابره نبوی توانگران چگونه می اندیشند

مردی که بر شانه غول بنشیند دیدگاهی پردامنه تر از خود غول خواهد داشت.

حقیقت این است که کسب موفقیت به هیچ وجه دشوارتر از تجربه شکست نیست.

برای شناخت نقاط ضعف خویش به اوضاع و احوال خود نظری بیفکنید تا عواملی را که موجب شکست و ناکامی شما می شوند بشناسید.

جوانی که هدف مشخصی داشته باشد حاصل تلاش خود را خیلی زود برداشت می کند.

به ثمر نشستن بذرهای موفقیت و عظمت در کشتزار ذهن و دل محتاج گذشت زمان است.

هر روز از زندگی را نخستین روز بقیه عمر خود به حساب آورید.

در فطرت هرکسی نیروی خلاقه ای نهفته است که هرگاه برانگیخته شود ثمرات نیکویی به بار می آورد.

هر کس خود باید سرنوشتش را بجوید و بکاود.

عدم تحرک نیز به نوبه خود ملالت و افسردگی را در پی دارد.

هراس از شکست نیرومندترین و متاسفانه متداولترین نوع ترس است.

انسان های موفق بارها طعم شکست را چشیده اند.

اوضاع و احوال زندگی شما زمانی تغییر می کند که برای تغییر آن اقدام کنید.

به هر تقدیر وضعیت زندگی به خودی خود تغییر نمی کند.

آنچه را که با عشق و اشتیاق بخواهیم و در دستیابی به آن پافشاری کنیم بی تردید به دست خواهیم آورد.

ذهن شما معدن طلاست.

شوکت و جلال به حد کافی از ذهن ناهشیار خود بهره برده اند.

منشا موفقیت داشتن دیدگاهی مثبت است و هزاران خاطره از زندگی مردان موفق، گواه بر این مدعاست.

هر روز، وضع من از هر جهت بهتر و بهتر می شود.

راحت بنشینید یا دراز بکشید حدود ده بار نفس عمیق بکشید.

از صفتی آغاز کنید که در شما ضعیف است.

هر روز اشتیاق من از هر جهت بیشتر و بیشتر می شود.

هر روز نیروی من از هر جهت بیشتر و بیشتر می شود.

عبارات کوتاهتر و ساده تر موثرترند.

عبارات تلقینی را با مثبت ترین روش امکان پذیر کنید.

هر روز همه چیز از هر جهت بهتر می شود و من در تمامن زمینه های زندگی غنی تر می شوم.

تصورات ذهنی، تعیین کننده هدفهاست.

توانگران پیش از آنکه به اهداف خود برسند در آینه دل خود را توانگر دیده اند.

تنها تفاوت افراد موفق و متمول با اشخاص تهیدست و ناکام میزان محدودیت ذهنی آنهاست.

بزرگ بیندیشید تا بزرگ شوید.

یقین دارم که پیروز خواهم شد.

رمز موفقیت اندیشیدن به ممکن هاست و نا ممکن ها

سرنوشت هر کسی را شخصیت او تعیین می کند.

موفقیت هم یک عادت است.

یکی از رموز موفقیت شناخت دقیق کاری است که باید بکنیم

اندیشه حقیر انسان را حقیر نگه می دارد.

در برابر تقاضای موجه خود، به پاسخ نه اهمیت ندهید.

موفقیت اغلب در پی شکست ها حاصل می شود.

وقتی هدفی را انتخاب می کنید تا به آن نرسید دست برندارید.

هر روز از زندگی را نخستین روز بقیه عمر خود به حساب آورید.

در فطرت هرکسی نیروی خلاقه ای نهفته است که هرگاه برانگیخته شود ثمرات نیکویی به بار می آورد.

بزرگ بیندیشید تا بزرگ شوید.

یقین دارم که پیروز خواهم شد.

رمز موفقیت اندیشیدن به ممکن هاست و نا ممکن ها

سرنوشت هر کسی را شخصیت او تعیین می کند.

موفقیت هم یک عادت است.

یکی از رموز موفقیت شناخت دقیق کاری است که باید بکنیم

اندیشه حقیر انسان را حقیر نگه می دارد.

هر روز همه چیز از هر جهت بهتر می شود و من در تمامن زمینه های زندگی غنی تر می شوم.

تصورات ذهنی، تعیین کننده هدفهاست.

توانگران پیش از آنکه به اهداف خود برسند در آینه دل خود را توانگر دیده اند.

تنها تفاوت افراد موفق و متمول با اشخاص تهیدست و ناکام میزان محدودیت ذهنی آنهاست.

ذهن شما معدن طلاست.

شوکت و جلال به حد کافی از ذهن ناهشیار خود بهره برده اند.

منشا موفقیت داشتن دیدگاهی مثبت است و هزاران خاطره از زندگی مردان موفق، گواه بر این مدعاست.

هر روز از زندگی را نخستین روز بقیه عمر خود به حساب آورید.

در فطرت هرکسی نیروی خلاقه ای نهفته است که هرگاه برانگیخته شود ثمرات نیکویی به بار می آورد.

جوانی که هدف مشخصی داشته باشد حاصل تلاش خود را خیلی زود برداشت می کند.

به ثمر نشستن بذرهای موفقیت و عظمت در کشتزار ذهن و دل محتاج گذشت زمان است.

مردی که بر شانه غول بنشیند دیدگاهی پردامنه تر از خود غول خواهد داشت.

حقیقت این است که کسب موفقیت به هیچ وجه دشوارتر از تجربه شکست نیست.

برای شناخت نقاط ضعف خویش به اوضاع و احوال خود نظری بیفکنید تا عواملی را که موجب شکست و ناکامی شما می شوند بشناسید.

گذری بر فلسفه نام ماههای ایران زمین

<><><><><><><>

 

فروردین

فروردین نام نخستین ماه و فصل بها ر و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است.

در اوستا و پارسی باستان فرورتینام,در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و

 فروهرهای ایرانیان است.بنا به عقیده پیشینیان,ده روز پیش از اغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و

وجدان از تن جدا گشته,برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر میبرند.

به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان,هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال

 بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب,به دنیای دیگر می روند.

 

اردیبهشت

اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا

و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء:

جزء اول((اشا))از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است,راستی و درستی,تقدس,قانون و

 آئین ایزدی,پاکی....و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است.جزء دیگر این کلمه که واژه ((وهیشت))باشد.

 صفت عالی است به معنای بهترین,بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است.در مجموع این کلمه به

 بهترین راستی و درستی است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در

 عالم مادی نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت

((مانند بهشت))هم آمده است.

 

خرداد

خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات

 ,در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: جزء هئوروه

که صفت است به معنای رسا.,همه,درست,و کامل.دوم تات که پسوند است برای اسم مونث,بنابراین هئوروتات

 به معنای کمال و رسایی است.ایزدان تیرو باد و فروردین از همکاران خرداد می باشند. خرداد

 نماینده رسایی و کمال اهورامزداست و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.

 

تیر

تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه,در

پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شدهکه یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای

 یمانی اطلاق می شود.فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک ,از باران بهره مند می شود

 و کشتزارها سیراب میگردد. تیشتر رادر زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر گاه تیشتر از اسمان سر بزند

 و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. این کلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه کرد.

 

امرداد

امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات ,در پهلوی

 امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء:

اول((ا))ادات نفی به معنی نه,دوم((مرتا)) به معنی مردنی,نیست و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر

 مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه ((مرداد))به غلط استعمال

می شود.در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا

شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از :

نیک اندیشی,صلح و سازش,راستی و درستی,فروتنی و محبت به همنوع,تامین اسایش و امنیت بشر مجهز باشد

 تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.

 

شهریور

شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ما در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه,

در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمه ای است مرکب از دو جزء:خشتر که در اوستا و پارسی باستان و

 سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیریه یعنی

 برگزیده و آرزو شده و جمعا یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده . این ترکیب بارها در اوستا به معنی

بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار

 خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات .چون نگهبانی فلزات با اوستاو را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت

 خوانده اند.روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می شود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد

 که زنگ بزند.

 

مهر

در سانسکریت میترا ,در اوستا و پارسی میثر ,و در پهلوی میتر,و در فارسی مهر گفته می شود. که از ریشه

سانسکریت آمده به معنی پیوستن. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده اند

.مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان.میثره در سانسکریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و

 فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است.مهر,ایزد هماره بیدار و نیرومند است

و برای یاری کردن راستگویان و بر انداختن دردغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست.مهر از برای محافظت

 عهد وپیمان و میثاق مردم گماشته شده است.از این رو فرشته فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ چیز

 ار او پوشیده نمی ماند.برای انکه از عهده نگهبانی بر آید اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است.

مقام مهر در بالای کوه ((هرا))است,انجایی که نه روز است و نه شب ,نه گرم است و نه سرد,نه ناخوشی و

 نه کثافت .مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است.این ؟آرامگاه خود به پهنای کره زمین است یعنی مهر در

همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می شتابد.

آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است.ایزد مهر در اصل بجز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آندو را یکی

دانسته اند.مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد کرده اند و دکر کرده اند که ایرانیان خورشید را به اسم ((میترس))

میستایند.از این خبر پیداست که در یک قرن پیش از میلاد مسیح آندو با یکدیگر خلط شده اند

.نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است.

 

آبان

در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود.در اوستا بارها ((آپ))به معنی فرشته نگهبان آب

 استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است.نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را,آبان

 میدانند.ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد.به سبب آنکه((زو))که یکی

 از پادشاهان ایران بود در این روز با افراسیاب جنگ کرده ,او را شکست داده,تعاقب نمود و از ملک خویش بیرون کرد,

 ایرانیان این روز را جشن می گیرند,دیگر آنکه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردید و

 بعضی به ملک دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن کنند.

 آفتاب در این ماه در برج عقرب یا کژدم قرار می گیرد.

 

آذر

در اوستا آتر ,آثر,در پارسی باستان آتر,در پهلوی آتر,و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از

 بزرگترین ایزدان است.آریائیان(هندوان و ایزدان)بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت میدادند.ایزد آذر

 نزد هندوان ,آگنی خولنده شده و در ((ودا)) (کتاب کهن و مقدس هندوان)از خدایان بزرگ به شمار رفته است.

 آفت اب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد.

 

دی

در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ,دادار و آفریدگار است و غالبا صفت اهورامزدا است و آن از

 مصدر ((دا)) به معنی دادن و افریدن است.در خود اوستا صفت دثوش(=دی)برای تعیین دهمین ماه استعمال

 شده است. در میان سی و روز ماه,روزهای هشتم و بیست و سوم به دی(آفریدگار,دثوش)موسوم است.

 برای اینکه سه روز موسوم به ((دی))با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند.

 مثلا روز هشتم را ((دی باز)) و روز پانزدهم را ((دی بمهر))و....دی نام ملکی است که تدبیر امور و

 مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

 

بهمن

در اوستا وهومنه ,در پهلوی وهومن,در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء:

 ((وهو))به معنی خوب و نیک و ((مند))از ریشه من به معنی منش:پس یعنی بهمنش,نیک اندیش,نیک نهاد.

نخستین آفریده اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد

 و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیک کند.یکی از وظایف بهمن

 این است که به گفتار نیک را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز می دارد.خروس که از مرغکان مقدس به

 شمار می رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده ,مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار

 می خواند,ویژه بهمن است.همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمایت بهمن

سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوریحان بیرونی .بهمن اسم گیاهی

 است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده می شود.و در طب نیز این گیاه معروف است.

 

اسفند

دراوستا اسپنتا آرمیتی,در پهلوی اسپندر,در فارسی سپندار مذ,سفندارمذ,اسفندارمذ,و گاه به تخفیف سپندار و

 اسفند گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: سپند,که صفت است به معنی پاک و مقدس,یا ارمئتی

هم مرکب از دو جزء: اول آرم که قید است به معنی درست,شاید و بجا.دوم متی از مصدر من به من معنی اندیشیدن .

 بنابراین ارمتی به معنی فروتنی,بردباری و سازگاری است و سپنته آرمتی به معنی بردباری و فروتنی مقدس است.

در پهلوی آن را خرد و کامل ترجمه کرده اند.سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و دختر اهورامزدا

خوانده شده است.وی موظف است که همواره زمین را خرم ,آباد,پاک و بارور نگه دارد,هر که به کشت و کار بپردازد و

 خاکی را آباد کند خشنودی اسپندارمذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست و

 خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصا مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است .

بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ می باشد.

 

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم

شیشه قلبم آنقدر نازک شده که با کو چکترین تلنگری میشکند

دلم می خواهد فر یاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم که عمق دردم را در فریاد منعکس کند

فریادی در اوج سکوت که همیشه برای خودم سر داده ام

دلم به درد می اید وقتی سر نوشت را به نظاره مینشینم

کاش می شد پرواز کنم

پروازی بی انتهاتا

    رسیدن به ابدییت......

دروغ و عشق

دروغ

روزی دروغ به حقیقت گفت : مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود

عشق

هر زمان که عشق به شما اشارتی کرد در پی او بشتابید هر چند راه او سخت و نا هموار باشد هر زمان بالهای عشق شما را در بر گرفت خود را به او بسپارید هر چند تیغ های پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند و هر زمان عشق با شما سخن گوید او را باور کنید هر چند دعوت او رویاهای شما را چون بلاد مغرب در هم کوبد و باغ شما را خزان کند زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می نهد به صلیب نیز می کشد و چنانکه شما را می رویاند شاخ و برگ شما را هرس خواهد کرد عشق با شما چنی رفتارها می کند تا به اسرار قلب خود معرفت یابید و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید آرزو کنید که زخم خورده ی فهم خود از عشق باشید و خون شما به رغبت و شادی بر خاک ریزد "

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،

با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید

جمله عارفانه

چارلی چاپلین: با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه،رختخواب خرید ولی خواب نه،ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه،می توان کتاب خرید ولی دانش نه،دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه